اين وبلاگ نظريه سيستم ها دانشكده علوم رياضي دانشگاه صنعتي شريف است. رياضيات پيچيدگي هاي علوم زيادي را از جمله مكانيك و الكترونيك حل كرده است. اكنون اميد مي رود كه رياضيات بتواند افسار گسيختگي علوم انساني چون جامعه شناسي، قانون گذاري، و سياست را مهار كند.
منطق بازي ها (مبتني بر نظريه بازي ها)؛ منطق تكليف، و منطق شناختي
نمونه هايي از ابزارها رياضي هستند كه مي توانند در توصيف و درستيابي
سيستم هاي چند عاملي (اجتماعي) نقش بازي كنند. در درس نظريه سيستم ها، براي عامل چهار ويژگي: آگاهي، رقابت، ائتلاف و تعهد را در نظر مي گيريم. هر عامل با توجه به اين ويژگي ها سعي بر رفع نيازهاي خود دارد.
اقليدس رياضيات (خواص و روابط) اشيا ساكن را صورت­بندي كرد، نيوتن رياضيات اشيا متحرك، و حالا بشر مي خواهد رياضيات اشيا هوشمند را صورت­بندي كند.



۱۳۸۸ آذر ۲۶, پنجشنبه

يك افسوس

متاسفانه براي فصل هاي منطق زماني و منطق تكليف به آخر نيمسال رسيديم و من نتواستم اين مباحث را در كلاس به اندازه بخش هاي منطق شناختي و نظريه بازي ها مطرح كنم. همچنين از بخش آخر جزوه يعني پياده سازي هم فقط به بررسي گر مدل منطق شناختي و ابزار نظريه بازي ها پرداخته شد. كساني كه هنوز با همه اصرار من موضوع پروژه خود را انتخاب نكردند مي تواند (براي اينكه درس را كامل يادگرفته باشند) به مباحثي كه نرسيديم به عنوان پروژه بپردازند. لينك ها زير را براي پروژه مي توانيد در نظر بگيريد


http://www.agent.ai/doc/upload/200402/fish95_1.pdf


.http://citeseer.ist.psu.edu/old/vanderhoek03towards.html

.http://www.csc.liv.ac.uk/~mjw/pubs/synthese2007b.pdf

۱۳۸۸ آذر ۲۲, یکشنبه

یک مهمان (2)

On the Notion of Regret in Infinitely played Games
Dr. A.Jafari
Saturday, Azar 28, 1388
12:00
Bahman Mehri's Hall
Imagine playing a simple game like Rock-Paper-Scissors with anopponent. If you play only one game there will not be any time for learning your opponent's strategy, but suppose you repeat the game for along period of time. One might ask how we can play in a very intelligent way. How can we compare two different players and say for example player A is smarter than player B? What is the limit behavior of a game played by smart players? Will the game converge to some sort of equilibrium that keeps everybody happy? To answer these questions we give a precise meaning to the word Regret. And we say that a player is smart if in the long run he feels no regret for the moves that he has made. After all isn't someone life a successful one if he feels a minimum amount of regretwhen he is dying

۱۳۸۸ آذر ۱۲, پنجشنبه

پارادوكس مردان گرز بدست

آغاز دوران كشاورزي بود. انسانها كم كم توانايي شكارچي بودن را با توانايي كاشتن و آباد كردن جايگزين مي كردند. اما مشکلی وجود داشت و آن اینکه دهكده ها را يورش حيوانات وحشي چون گرگها و خرسها تهديد مي كرد.
انسانها انديشيدند:

ما به اين تكامل رسيديم كه بهترين كار آباداني است، اما گرگها و خرسها آباداني كردن را نمي دانند و مي خواهند به شكار ما بپردازند. ما دوست نداريم به دوران گذشته باز گرديم. پس بهتر است گروهي از ما مسئول امنيت دهكده شود وبقيه به كشاورزي بپردازند.

به اين ترتيب گروهي از مردان گرز بدست گرفتند و قرار شد كه ديگران (مردان داس بدست) قسمتي از درآمد و محصول كشاورزي خود را به مردان گرز بدست كه ديگر فرصت كشاورزي نداشتند بدهند, تا بتوانند زندگي خود و خانواده خود را تامين كنند.

مردان گرز بدست با خرسها و گرگها مي جنگيدند و رشادتها زيادي از خود نشان مي دادند. تا آنكه روزي فرارسيد كه خرسها و گرگها به اعماق جنگل كوچ كردند و ديگر به مناطق زندگي انسانها نزديك نشدند. مردم دهكده به جشن و پايكوبي براي پيروزي پرداختند.

بعد از روز پيروزي يكي از بزرگترين پارادوكس هاي تاريخ انسانها خودنمايي كرد.

1- ديگر تهديدی از سمت حيوانات وحشي وجود نداشت، و مردان داس بدست دليلي براي آنكه سهمي از محصول خود را به گرز بدستان بدهند نداشتند.

2- از طرفی, مردان گرز بدست به جنگيدن عادت كرده بودند , برايشان كشاورزي دشوار بود و توانايي كشاورزي را ديگر نداشتند, يا حداقل به خوبي مردان داس بدست نداشتند.

مردان گرز بدست همانند گذشته براي دريافت سهم خود از درامد ديگران رفتند، اما با پاسخ منفي روبرو شدند. آیا پس از آن همه جنگیدن و زخم برداشتن, آنها گرسنه می ماندند؟
نه! صبح روز بعد رييس مردان گرز بدست تاجي بر سر گذاشت و خود را سلطان ناميد و تمام كوچه هاي ده توسط مردان او اشغال شد. جارچيان فرياد زدند:

سلطان بر تخت نشست. سرپيچي از فرمان هاي او از دست دادن زمين کشاورزی را در پي خواهد داشت. همه بايد به سلطان خراج بدهند.

3- مردان داس بدست به کشاورزی عادت کرده بودند, برایشان جنگیدن دشوار بود و توانایی شکار را دیگر نداشتند, یا حداقل به خوبی مردان گرز بدست نداشتند.
پس مردان داس بدست پذیرفتند که رعیت سلطان باشند و به این ترتیب نخستین سیستم ارباب-رعیتی بوجود آمد.
از آن پس, سلطان هر چند وقت یکبار, مردانش را به دشتهای اطراف ده می فرستاد و جارچیان فریاد می زدند که گرز به دستان به جنگ خرسها و گرگها رفتند. اما هیچکس هیچ خرس و گرگی را ندید و ترس مردم از دیدن گرز به دستان بیشتر از دیدن خرسها و گرگها بود.

۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبه

يك كتاب ديگر براي پروژه

Conflicting Agents
Conflict Management in Multi-Agent Systems