اين وبلاگ نظريه سيستم ها دانشكده علوم رياضي دانشگاه صنعتي شريف است. رياضيات پيچيدگي هاي علوم زيادي را از جمله مكانيك و الكترونيك حل كرده است. اكنون اميد مي رود كه رياضيات بتواند افسار گسيختگي علوم انساني چون جامعه شناسي، قانون گذاري، و سياست را مهار كند.
منطق بازي ها (مبتني بر نظريه بازي ها)؛ منطق تكليف، و منطق شناختي
نمونه هايي از ابزارها رياضي هستند كه مي توانند در توصيف و درستيابي
سيستم هاي چند عاملي (اجتماعي) نقش بازي كنند. در درس نظريه سيستم ها، براي عامل چهار ويژگي: آگاهي، رقابت، ائتلاف و تعهد را در نظر مي گيريم. هر عامل با توجه به اين ويژگي ها سعي بر رفع نيازهاي خود دارد.
اقليدس رياضيات (خواص و روابط) اشيا ساكن را صورت­بندي كرد، نيوتن رياضيات اشيا متحرك، و حالا بشر مي خواهد رياضيات اشيا هوشمند را صورت­بندي كند.



۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۸, یکشنبه

پيشنهاد پروژه

مردم بريتانيا به تغيير شيوه راي گيري در انتخابات نه گفتند. به نظر من شيوه پيشنهادي دموکراتيک تر است. اگر کسي علاقه مند است مي تواند به عنوان پروژه اي در آزمايشگاه سيستم هاي پيچيده و چندعاملي به مقايسه دو شيوه راي گيري و اثبات صوري دمکراتيک تر بودن شيوه دوم بپردازد.

۱۳۸۹ اسفند ۱, یکشنبه

راهبري توزيع شده

اين روزها در خاورميانه نظام هاي تک راهبري مادام العمر که مورد حمايت غرب بودند، با مديريت همان جهان غرب، به نظام هاي راهبري توزيع شده تغيير مي يابند. اما واقعا چرا؟ چرا ايالات متحده، هم پيماني چون مبارک را به کنار مي گذارد و کشور پر اهميتي چون مصر را از سيستم سياسي تک عاملي به سيستم سياسي چندعاملي تبديل مي کند؟

پاسخ اين است که با وجود تکنولوژي جديدي به نام اينترنت، ديگر امکان راهبري هرمي نيست. غرب اين موضوع را متوجه شده است و پيش از آنکه يک تغيير به راهبري توزيع شده در خاورميانه اتفاق افتد که از اختيار او خارج گردد، خود غرب بصورت مديريت شده اين تغيير را همراهي مي کند.

چرا ديگر تک راهبري مادام العمر امکان پذير نيست؟ مهمترين نکته در مديريت جامعه نحوه جريان اطلاعات است. اگر جامعه بخواهد که بصورت تک راهبري و هرمي اداره شود بايد اطلاعات هم بصورت هرمي در جامعه جريان داشته باشد. يعني بالاترين مقام هرم اطلاعي را توليد مي کند، مقام هاي بعد از او، آن را با تفسير خود توزيع مي کنند، و هر چقدر فاصله از نوک هرم بيشتر شود دخالت افراد در تفسير و توزيع اطلاع کمتر و دستورپذيري آنها بيشتر مي گردد. اينترنت و شبکه هاي اجتماعي سبب شده اند که جريان اطلاعات ديگر هرمي نباشد، بلکه شبکه اي باشد که همه اعضاي جامعه به ميزان يکساني در توليد، تفسير و توزيع اطلاع نقش دارند. براي نمونه، اين اينترنت است که اجازه مي دهد تا من "اين" اطلاع را توليد و توزيع کنم، و همه مي توانند آن را بخوانند و تفسير کنند، و هيچکس مجبور نيست دسترسي اش به يک اطلاع، تنها از راه تفسير يک فرد خاص باشد. وقتي جريان اطلاعات توزيع شده باشد و نه هرمي، نوع راهبري که جامعه طلب مي کند نيز توزيع شده خواهد بود.

دقت کنيد که سرعت پيشرفت تکنولوژي بسيار زياد است و سالهاي آينده ما با محصولات جديدي روبرو خواهيم بود که علوم انساني و علوم اجتماعي را بيش از اين متاثر مي کند. در کشورهاي خاورميانه، نگاه نادرست به علوم انساني با سوگيري ايده لوژيک و بدون توجه به تاثيرات تکنولوژي، سبب شده است که از آنچه غربي ها در مورد سيستم هاي چندعاملي و توزيع شده مي دانند، مردم اين منطقه ناآگاه و نادان باشند و در برابر اين تغييرات از روي ناداني رو به ترس، خشونت و ... بياورند.

عقلاي جوامع خاورميانه ( ليبي، الجزاير، بحرين) بايد به ضرورت سيستم هاي توزيع شده (با توجه به نحوه توزيع اطلاعات در زمان حال و آينده) پي ببرند و تغيير از راهبري تک عاملي به چندعاملي را خود اجرا و مديريت کنند، پيش از آنکه کار به جايي برسد که اين مديريت را جهان غرب انجام دهد و استقلال ملي آنها به خطر بيفتد.

۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه

توزیع سود برای بالا بردن کارایی سیستم

فرض کنيد که n نفر شکارچي کل جمعيت يک جامعه را تشکيل مي دهند. اين شکارچيان هر روز به شکار مي روند و در آخر شب شکار خود را به دهکده بر مي گردانند. بعضي شکارها مثلا شکار گوزن نياز به همکاري چند شکارچي با هم دارد و بعضي ديگر نه. فرض کنيد که F مقدار کل شکار همه شکارچي ها در آخر شب باشد و Fj مقدار شکار شکارچي jام. يعني F=F1+F2+...+Fn

سود عمومی. هر کس به اندازه توانش زحمت مي کشد و هر کس به اندازه نيازش استفاده مي کند. يعني مقدار F را به تساوي بين همه شکارچيان تقسيم کنيم. اتفاق بدي در اين حالت مي افتد. همه شکارچيان عين هم نيستند، بعضي تنبل تر و بعضي کوشا ترند. در اين اقتصاد تنبل ها تشويق مي شوند که کمتر کار کنند و برآيند کل اقتصاد جامعه پايين مي آيد. به همين ترتيب، کوشاها انگيزه خود را براي تلاش بيشتر از دست مي دهند، چون حاصل تلاش خود را بايد با طبقه تنبل به طور مساوي تقسيم کنند. (اين اقتصاد مرا آزار مي دهد)

سود فردی. هر کس به اندازه کوشا بودنش سود مي برد. يعني به فرد j ام مقدار Fj خواهد رسيد. در اين حالت نيز اتفاق بدي مي افتد. افراد ترغيب به حريص بودن مي شوند و همکاري اجتماعي پايين مي آيد. البته به نظر من در دراز مدت همانند يک بازي تکرار شونده اين مشکل بر طرف خواهد شد.

بینابین. هر فرد هم سهم در درآمد کل جامعه و هم سهم در درآمد خود دارد. دو عدد c,d بين صفر و يک مشخص مي شود که c+nd=1. شکارچي jام به مقدار c.Fj+d.F سهم گوشت خواهد برد.

با توجه به نوع محیط چندعاملی مقدار c,d باید معین گردد تا کارایی کل سیستم بالا رود.