اين وبلاگ نظريه سيستم ها دانشكده علوم رياضي دانشگاه صنعتي شريف است. رياضيات پيچيدگي هاي علوم زيادي را از جمله مكانيك و الكترونيك حل كرده است. اكنون اميد مي رود كه رياضيات بتواند افسار گسيختگي علوم انساني چون جامعه شناسي، قانون گذاري، و سياست را مهار كند.
منطق بازي ها (مبتني بر نظريه بازي ها)؛ منطق تكليف، و منطق شناختي
نمونه هايي از ابزارها رياضي هستند كه مي توانند در توصيف و درستيابي
سيستم هاي چند عاملي (اجتماعي) نقش بازي كنند. در درس نظريه سيستم ها، براي عامل چهار ويژگي: آگاهي، رقابت، ائتلاف و تعهد را در نظر مي گيريم. هر عامل با توجه به اين ويژگي ها سعي بر رفع نيازهاي خود دارد.
اقليدس رياضيات (خواص و روابط) اشيا ساكن را صورت­بندي كرد، نيوتن رياضيات اشيا متحرك، و حالا بشر مي خواهد رياضيات اشيا هوشمند را صورت­بندي كند.



۱۳۸۸ شهریور ۳۰, دوشنبه

يك فيلم

سي ويك سال قبل، يك رهبر مذهبي به نام جيم جونز بزرگترين خودكشي دسته جمعي دنيا را رقم زد. او و پيروان مسخ شده اش كه حدود هزار نفر بودند با نوشيدن زهر (يك كار غير منطقي، ما هم كه مي خواهيم مدلسازي منطقي كنيم!) دنيا را ترك گفتند. فيلم مستندي در اين زمينه وجود دارد كه در جلسه اول (4 مهر 88) قصد دارم قسمتي از آن را نمايش دهم و در مورد آن صحبت كنم. همانطور كه در برنامه درسي گفته شده است. قصد داريم با در نظر گرفتن ويژگي هايي چون آگاهي، رقابت، ائتلاف، تعهد و همزماني براي عامل ها، سيستم هاي اجتماعي را مورد تحليل قرار دهيم. با ديدن فيلم به عنوان اولين تمرين كلاسي، به پرسش هاي همانند زير پاسخ دهيد
  1. جيم جونز چگونه آگاهي را در سيستم اجتماعي پيروان خود توزيع كرده بود كه آنها را مي توانست كنترل كند؟
  2. جيم جونر چه تعهداتي براي پيروان خود قرار داده بود كه نتيجه آن خودكشي دست جمعي آنها شد؟
  3. ...
آدرس هاي زير را از اينترنت براي دانلود فيلم پيدا كردم (ولي خودم فيلم را از اين آدرسها دانلود نكردم، اگر آدرسها اشتباهي بود لطفا به من اطلاع بدهيد)



۱۶ نظر:

ناشناس گفت...

البته فکر نکنم که تنها باور غلط موجب مرگ آن عده شد چون در آخر کار دیدیم که آن باور شکسته شد و عده ای علنا گفتند که می خواهند محل را ترک کنند و قصد این کار را نیز داشتند که درگیری و ... پیش آمد.

ا گفت...

از نظري كه گذاشتي ممنون هستم. بيا شب قبل از خودكشي دست جمعي را بخاطر بياوريم كه همه مردم در حال جشن و پايكوبي بودند و به سناتور گفتند كه هيچ وقت به اين اندازه شاد نبودند. اما فردا بعد از اين دو سه نفر از سناتور درخواست مي كنند كه آنها را با خود ببرد همه مي گويند كه حاضر به ادامه زندگي در جونز تاون نيستند! آنها با يك باور مشترك غلط در مورد باورهاي ديگران تا شب قبل از خودكشي زندگي مي كردند.

ناشناس گفت...

حرف شما درسته، اما من می‌گم لحظه آخر اون باور غلط شکست (روز آخر که عده‌ای گفتند ما می‌خوایم همراه سناتور برگردیم). به نظر من شاید عدم تمایل عده‌ای به بازگشت دلایل دیگه هم داره. مثلا چون عده‌ای سالها از خونه دور بودن دیگه نمی‌تونستن برگردن و... .

ا گفت...

درسته دقیقا در همان لحظه باور شکست. مسلما رفتار انسانی بسیار پیچیده است و عوامل دیگری هم (همانطوری که گفتی) در گیر این مساله هست.

Unknown گفت...

خیلی فیلم پیچیده و تکان دهنده ای بود...و واقعا لذت بخش بود دیدن این فیلم برای تحلیل رفتارهای انسانی...
***************************
دو نکته مشهود بود،یکی اینکه احساس می کردم که بازماندگان اولا می خواستند جونز رو خراب کنند...یعنی نشون بدن که این جونز بود که خراب بود...
دوم اینکه حقیقتا این باور غلط در بین همه نبود...یعنی یک عده ی نسبتا زیادی به کارهای جونز باور داشتند ، و یک عده ی اقلیتی باور نداشتند و می خواستند برن...این یک نکته ایه به نظر من...اینکه یک گروه بودند که باور داشتند که بقیه اشتباه دارند می کنند اما به خاطر چند مولفه که یکیش ترس بود و دومی اینکه باور داشتن بقیه باور دارند حرفی نزدن...اگه دقت می کردید بعضی ها می گفتند که ما می دونستیم که غلطه اما به خودمون می گفتیم آروم باش...این نکته ی اساسی فیلمه که در جوامع همیشه عده ای بوده اند که تشخیص غلط رو از درست بهتر می فهمیدند اما به خاطر اعتماد به عقل جمعی سکوت می کردند...

ا گفت...

در داستان قلعه حيوانات نيز اتفاق مشابه به اتفاق جيم جونز رخ مي دهد. كساني كه اين داستان را خوانده اند مي توانند تشابه ها را ليست كنند.

Unknown گفت...

به صورت لیست وار :
در قلعه ی حیوانات حیوانات به دنبال ایجاد جامعه ای بهتر و آرمانی تر هستند در اینجا نیز همین طور
در قلعه ی حیوانات ناپلئون همیشه می گوید که کی سری به دنبال نابودی ما هستند در جیم جونز نیز همین طور

در قلعه ی حیوانات ، حیوانات حق صحبت کردن و فکر کردن نداشتند و همه باید مطیغ و فرمانبر خوک ها بودند و اینجا نیز همچنین

اما به نظرم جیم جونز شخصیت قوی تری داشت و واقعا ادم جالب تری بود از رهبران قلعه ی حیوانات

به نظرم جامعه ی جیم جونز شاید به جامعه ی کتاب دیگر جورج اورول "1984" نزدیک تر است...

ا گفت...

خيلي ممنونم پيام. اگر دقت كني در هر دو داستان شعار برابري و عدالت داده مي شد كه مورد استقبال قشر ضعيف جامعه قرار مي گرفت. متاسفانه اگر كسي كه فرياد عدالت سر مي دهد بخواهي كه عدالت را تعريف كند هيچ چيزي براي گفتن ندارد. واژه ديگري در كنار عدالت هست به نام تعادل. كه تعادل را جان نش صوري سازي كرده است. اما بين عدالت و تعادل فرق است. اميدوارم كه تو روزي واژه عدالت رو صوري سازي كني و جايزه نوبل بگيري و از ظهور جيم جونزها جلوگيري كني.

نقدها را بود آيا كه عياري گيرند
تا همه صومعه داران پي كاري گيرند

ناشناس گفت...

۲ تا سوال
۱- آیا میشه هر مفهومی رو صوری‌سازی کرد؟
۲- اصلا یک عدالت آرمانی وجود داره که اونو صوری‌سازی کنیم یا تعریف عدالت برای هر کی متفاوته؟

ا گفت...

مرسي عليرضا به خاطر سوال خوبت. ببين منطق شناختي مفهوم دانستن رو به كمك حالتهاي ممكن صوري سازي مي كنه. خوب نقد بر اين صوري سازي هست كه آيا اين صوري سازي همه آن چيزي كه از مفهوم در ذهن داريم رو منتقل مي كنه يا نه؟ ولي به هر حال اين يك تقريب نسبتا خوب براي آن چيزي است كه ما به اون مي گيم آگاهي. همچنين جان نش مفهوم تعادل را به صورت رياضي صوري سازي مي كنه ولي باز هم نقدها فلسفي زيادي به صوري سازي تعادل نش هست. با اين وجود تعادل نش يك تقريب نسبتا خوبه كه خيلي جاها كار مي كنه. اما براي مفاهيمي مثل عدالت هنوز كسي نيومده بگه اگر يك سيستم چند عاملي داشته باشيم يعني چي كه بين عاملها عدالت برقرار است؟ اگر همچين صوري سازي اتفاق بيفته خورشيد رو بدست نياورديم اما يك چراغ براي تميز ديو از فرشته تو دستمون هست.

حالا جواب سوال 1: به نظر من ميشه يك تقريب صوري مناسب از مفهوم ارايه داد

جواب سوال 2: تعريف آگاهي هم (كه امروز سر كلاس نبودي) ديديم كه براي افراد متفاوته ولي اين سبب نميشه كه از صوري سازي منصرف بشيم

ناشناس گفت...

در مورد آگاهی (بله متاسفانه مریض بودم و گفتم ویروس سرماخوردگی در سیستم کلاس شایع نشه!) فکر میکنم ما متعقدیم یک واقعیت خارجی وجود داره ولی آگاهی افراد نسبت به اون متفاوته (اون جوری که من از جزوه درس فهمیدم) اما در مورد عدالت من میگم شاید مفهومی خارجی به اسم عدالت نباشه و عدالت یک تعریف ذهنیه و برای هر کی متفاوته و شاید تعریف دو نفر با هم متناقض باشه.

Unknown گفت...

من به نظرم عدالت یک مفهوم اتفاقا انتزاعی نه انسانی...یعنی می شه صورت بندی کرد اونو...البته می شه اینجوری نیز فکر کرد که عدالت یک احساسه...یعنی فرد x احساس می کند که عدالت در مساله ی Y برقرار است.

شاید بشه اینطوری بیان کرد که اگر یک مجموعه از امکانات داشته باشیم مانند(A1,A2,A3,...,An)و یک جامعه از افراد داشته باشیم مانند (B1,B2,...,Bn) می گوییم عدالت برقرار است اگر Bi کوچکترین مجموعه ی مورد نظرش را بدست بیاورد.

این عدالت را عدالت اجتماعی می نامم.

چند مدل عدالت دیگر هم وجود دارد، یکی عداالت الهیه ، یعنی ایا خدا عادل است ؟ یک مدل عدالت ، عدالت در قوانین است ، که این خود چند مدل است یکی عدالت در اجرای قوانین است ، یکی در متن قوانین به این معنا که خود نفس قانون عدالت محور باشد...

این بحث عدالت بحث بسیار پیچیده ای از نظر حقوقی است...و نکته ی خیلی جالب اینست که انسان ها به صورت احساسی می فهمند که در موقعیت x عدالت رعایت می شود یا نه ! اما وقتی می خوان صورت بندیش کنن در حالت کلی نمی تونن !

به نظرم حرف اقا علیرضا از یه جهت درسته اینکه ممکنه تعریف ها متفاوت باشد اما می شه در حالتهایی که تعاریف در میان اکثریت یکی است به دنبال صوری سازی کردن باشیم...

Unknown گفت...

اما به نظرم میاد که این بحث ظریف لازمه که شاید کلمه ی عدالت که در بالا من تعریف کردم بیشتر به تعادل و تساوی نزدیکه...عدالت رو شاید نشه به صورت دقیق کلا تعریف کرد...

Unknown گفت...

یه جمله از این فیلم هست که منو خیلی تکون می ده ، اینم این جمله است که :"if we can't live in peace then let's die in peace"
چرا این جمله رو می گه ؟
صرفا برای فرار از اون وضع ؟
یا واقعا معتقده که اگه نشه در ارامش زندگی کرد پس باید مرد در ارامش ؟

* * * * * * * * * * *
من احساس عجیبی نسبت به جیم جونز دارم، نه اینکه دوستش داشته باشم ، همین احساس و نسبت به هیتلر دارم.اینها به نظرم نوابغ بشریند، کسانی که با سخنرانی های عجیب انسانهای اطراف رو مسخ می کنند...
این ادمها همیشه در تاریخ بوده اند...
واقعا قدرت سخنوری جیم جونز بالاست...

ناشناس گفت...

تا جایی که من راجع‌به این آقای جیم جونز خوندم، تو جوونیاش یه جورایی با اندیشه‌های کمونیستی در ارتباط بوده.
من هم با پیام یه جورایی موافقم. از این موضوع که باور نادرست باعث خودکشی افراد شده بگذیریم، همین‌که جیم جونز باعث شده این باور غلط در ذهن عده‌ای شکل بگیره کار خیلی سختیه. (البته منظور من هم این نیست که از این آدم خوشم میاد!)

شقایق گفت...

اول راجع به جیم
ادم های ارمان گرا هنگامی که یه رابطه یا یه جامع می سازن سره راه رسیدن به هدف به خیلی از ارمان هاشون خیانت میکنن واسه همین دوست دارن از جامعه یا رابطه انتقام بگیرن این خیلی عامه

دوم رفتار گله ای
من یه زمانی یه جای کار میکردم و کارم هیچ برتری نسبت به بقیه نداشت
ول من 13 برابر پول میگرفتم
سه تا مشتری اولم دوستام بودن
این شد دلیل خاص بودن کالای من واسه یه عدده و اون عدده مشتری من شدن و
و اون یه عدده دلیل شدن واسه یه عدده دیگه عتماد مردم به من و مشتری های من نمایی رشد کرد

اون ادم ها واسه شکسته شدن اعتقاد نمردن بلکه کاملا یه رفتار گله ای داشتن
اول چندتا بچه کشته شدن
بعد مادر بچه ها از غم بچه ها
بعد یه عدده فکر کردن یه دلیل واسه مردن هست
خود اون یه عدده شدن دلیل یه عدده دیگه

خلاصه ادم سگ بکیره جو نگیره